ترکیب نویسی (جدا نویسی وپیوسته نویسی کلمات مرکب)
ترکیب نویسی (جدا نویسی وپیوسته نویسی کلمات مرکب)
یکی از مشکلات اصلی در نوشتن املای صحیح کلمات ، جدا نویسی وپیوسته نویسی (انفصال واتّصال) کلمه های مرکب می باشد.این مشکل وقتی مضاعف وپیچیده تر می شود که کتاب های درسی یک کلمه ی مرکب رادریک درس به شکل جدا ودر درسی دیگر به شکل پیوسته نوشته است .کتاب های غیر درسی وجراید نیز هر کدام ساز خود را می نوازند.به هر حال سردر گمی در نوشتن کلمه های مرکب گویا همچنان از دغدغه های معمول در مورد صحت وسقم املای کلمات می باشد.
در دیل برای آشنایی بیشتر « دستور خط فارسی » فرهنگستان ادب فارسی در مورد نوشتن کلمات مرکب آورده شده است .امید که مورد استفاده قرار گیرد:
در باب پیوسته نویسیِ و یا جدانویسیِ ترکیبات در زبان فارسی سه فرض قابل تصوّر است:
1. تدوین قواعدی برای جدانویسیِ همۀ کلماتِ مرکّب و تعیین مواردِ استثنا.
2. تدوین قواعدی برای پیوسته نویسیِ همۀ کلماتِ مرکّب و تعیین مواردِ استثنا.
3. تدوین قواعدی برای جدانویسیِ الزامیِ بعضی از کلماتِ مرکّب و پیوسته نویسیِ بعضی دیگر و دادنِ اختیار در خصوص سایر کلمات به نویسندگان.
فرهنگستان در تدوین و تصویبِ « دستور خطّ فارسی » فرض سوم را ، برگزیده و تنها مواردِ الزامیِ جدانویسی و یا پیوسته نویسی را به شرح زیر معیّن کرده است:
الف) کلمات مرکّبی که الزاماً پیوسته نوشته می شود:
1.کلمات مرکّبی که از ترکیب با پیشوند ساخته می شود همیشه جدا نوشته می شود، مگر مرکّبهایی که با پیشوندهای« هم » و « بی » ،« به » با رعایتِ استثناهایی، ساخته می شود و احکام آن در( ص 22 و 23 ) آمده است
2.کلمات مرکّبی که از ترکیب با پسوند ساخته می شود همیشه پیوسته نوشته می شود، مگر هنگامی که:
الف) حرف پایانیِ جزء اوّل با حرفِ آغازی جزء دوم یکسان باشد:
نظام مند، آب بان
ب) جزء اوّلِ آن عدد باشد:
پنج گانه، ده گانه، پانزده گانه
استثنا: بیستگانی (واحد پول)
تبصره: پسوندِ » وارِ »از حیث جدا و یا پیوسته نویسی تابع قاعده ای نیست، در بعضی کلمه ها جدا و در بعضی دیگر پیوسته نوشته می شود:
طوطی وار، فردوسی وار، طاووس وار، پری وار
بزرگوار، سوگوار، خانوار
3.مرکّبهایی که بسیط گونه است:
آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا،
بیستگانی
4.جزء دوم با « آ» آغاز شود و تک هجایی باشد:
گلاب، پساب، خوشاب، دستاس
تبصره: جزء دوم، اگر با « آ» آغاز شود و بیش از یک هجا داشته باشد، از قاعده ای تبعیت نمی کند: گاهی پیوسته نوشته می شود، مانند دلاویز،پیشاهنگ، بسامد، و گاهی جدا، مانند دانش آموز، دل آگاه، زبان آور
5.هرگاه کاهش یا افزایش واجی یا ابدال یا ادغام و مزج یا جابه جاییِ آوایی در داخل آنها روی داده باشد:
چنو، هشیار، ولنگاری، شاهسپرم، نستعلیق، سکنجبین
6.مرکّبی که دست کم یک جزء آن کاربرد مستقل نداشته باشد:
غمخوار، رنگرز، کهربا
7.مرکّبهایی که جدا نوشتن آنها التباس یا ابهام معنایی ایجاد کند:
بهیار (به یار)، بهروز (به روز)، بهنام (به نام)
8.کلمه های مرکّبی که جزء دوم آنها تک هجایی باشد و به صورت رسمی یا نیمه رسمی، جنبۀ سازمانی و اداری و صنفی یافته باشد:
استاندار، بخشدار، کتابدار، قالیشو، آشپز
ب) کلمات مرکّبی که الزاماً جدا نوشته می شود:
1.ترکیبهای اضافی (شامل موصوف و صفت، و مضاف و مضاف الیه):
دست کم، شورای عالی، حاص لضرب، صرف نظر، سیب زمینی، آ ب میوه، آب لیمو.
2.جزء دوم با« الف » آغاز شود:
دل انگیز، عقب افتادگی، کم احساس
3.حرف پایانیِ جزء اول با حرف آغازیِ جزء دوم همانند یا هم مخرج باشد:
آیین نامه، پاک کن، کم مصرف، چوب بری، چوب پرده
4.مرکّبهای اتباعی و نیز مرکّبهای متشکل از دو جزء مکرر:
سنگین رنگین، پول مول، تک تک، هق هق
5.مصدر مرکّب و فعل مرکّب:
سخن گفتن، نگاه داشتن، سخن گفتم، نگاه داشتم
6.مرکّبهایی که یک جزء آنها کلمۀ دخیل باشد:
خوش پُز، شیک پوش، پاگون دار
7.عبارتهای عربی که شامل چند جزء باشد:
مع ذلک، من بعد، علی هذا، ان شاء الله، مع هذا، باری تعالی، حق تعالی، علی ای حال.
تبصره: هر دو صورت نوشتاریِ « بسمه تعالی » و « باسمه تعالی » جایز است.
8.یک جزء از واژ ه های مرکّب عدد باشد:
پنج تن، هفت گنبد، هشت بهشت، نه فلک، ده چرخه
تبصره: به استثنای عدد یک، که بسته به مورد و با توجّه به قواعد دیگر، با هردو املا صحیح است:
یکسویه/ یک سویه؛ یکشنبه/ یک شنبه؛ یکسره/ یک سره؛ یکپارچه/ یک پارچه
9.کلمه های مرکّبی که جزء اوّل آنها به های بیان حرکت ختم شود
(های بیان حرکت در حکم حرف منفصل است):
بهانه گیر، پایه دار، کناره گیر
تبصره: کلمه هایی مانند تشنگان، خفتگان، هفتگی، بچگی که در ترکیب، میانجی آمده « گِ» هایِ بیانِ حرکتِ آنها حذف شده و به جای آن است، از این قاعده مستثناست
10 .کلمه با پیوسته نویسی، طولانی یا نامأنوس یا احیاناً پردندانه شود:
عافیت طلبی، مصلحت بین، پاک ضمیر، حقیقت جو
11 .هرگاه یکی از اجزای کلمۀ مرکّب دارای چندگونۀ مختوم به حرفِ منفصل و حرفِ متصّل باشد، چون جدانویسیِ گونه یا گونه های مختوم به حرفِ منفصل اجباری است به تبع آن جدانویسیِ گونه یا گونه های دیگر نیز منطقی تر است:
پابرهنه/ پای برهنه؛ پامال/ پای مال
12 .یک جزء کلمۀ مرکّب صفتِ مفعولی یا صفتِ فاعلی باشد:
اجل رسیده، نمک پرورده، اخلال کننده، پاک کننده
13 .یک جزء آن اسم خاص باشد:
سعدی صفت، عیسی دم، عیسی رشتۀ مریم بافته
14 .جزء آغازی یا پایانیِ آن بسامد زیاد داشته باشد:
نیک بخت، هفت پیکر، شاه نشین، سیه چشم
15 .هرگاه با پیوسته نویسی، اجزای ترکیب معلوم نشود و احیاناً ابهام معنایی پدید آید:
پاک نام، پاک دامن، پاک رای، خوش بیاری